بعضی وقتا
یه جوری دلتو میشکنن که راهی نمیمونه واست جز خون به جیگرخوردن
هوووف
بعضی وقتا نباید گریه کنی ولی تا میگه من تورو نمیشناسمت بغضت میترکه و هوات ابری میشه
اون جملش مثل تلنگری بود که هوام و بارونی کرد
دوسش داشتم اما نباید بهش بگم
اعتراف کردن
فکر
نمیکردم اینقدر
سخت باشه
   
سرم درد میکنه
دیشب تا ساعت پنج صبح داشتم اهنگ گوش میدادمو گریه میکردم
اخه
اون تنها کسی بود که پیشش دردو دل میکردم
هروقت
بهش احتیاج داشتم
پیشم
بود
ولی
من کاری کردم که خوش بره
اوووووووف خدااااااااا
بهم میگفت
تا تو بهم نگی برو نمیرم
خیلی
دوسم داشت
ولی
من قدرشو ندونستم
نتونستم
نگهش دارم
   
من میخوامش ولی چیز هایی هستند که جلوی مارو میگیرن
دلم میگیره وقتی یادش میفتم
هوام ابری شده وقتی یه باره دیگه باهاش حرف زدم
   
سخته....سختتته
من تنهام دوستاهم خیلی وقتا نیستن
جنس مخالف یه چیز دیگه بود
خیییلی فرق داشت
خیییییییییییییییییییلی
اون با بقیشون
فرق داشت

نظرات شما عزیزان:
|